آیدلِ مورد علاقه من🐇🌸 [14] 《2》
__________________________________________________
جونگکوک:میشه بگی بیان تو؟
یوکی:آره عزیزم حتما
..
..
..
نامجون:جونگکوکا خوبی؟
جونگکوک:مرسی هیونگ حالم خوبه(:
یونگی:یادته دیشب چی شد؟
جونگکوک:من...کنار یوکی خوابم برده بود یه دفعه حس سوزش کردم روی پوستم بلند شدم دیدم توی زیر زمینم
بعدش داد زدم و بی هوش شدم. . . . . . . .
یوکی:من...قبل از اینکه با داد کوکیم بیدار شدم یه .. یه خوابی دیدم...
جیهوپ:تعریف کن
یوکی:باشه. . . . . من توی خواب . . . توی یه اتاق بودم که
توش یه جعبه بود. . . . جعبه رو نگاه کردم داخلش دو
تا گردنبند بود. . . . . .
(اسلاید ۲ )
یونگی:اون گردنبند همون شیء که کوکی رو نجات میده . .
دیدی کجاست؟ یعنی اتاق رو یادت نیست؟
یوکی:نه یادم نیست. . . .یعنی یادمه ها ولی آشنا نبود
یا میدونی بیرون معلوم نبود. . . . . .
یونگی:عب نداره شکل اونارو یادته ببینی پیدا میکنیم
تهیونگ:و اون نوشته ی دیوار که شب موعود فرداس
جونگکوک:هی بچه ها من خوبم چیز مهمی نیست
ولش کنید. . . . . . . . .
بقیه:باش
جونگکوک:یوکی آماده شو باهم بریم این اطراف رو دور بزنیم (:
یوکی:باشه عزیزم. . . .
(اسلاید 3 و 4 لباس)
جونگکوک:بریم عزیزم؟
یوکی:بریم..
و بعد وارد جنگل شدن.....
کپی ممنوع
نویسنده KIM_ISOMY
جونگکوک:میشه بگی بیان تو؟
یوکی:آره عزیزم حتما
..
..
..
نامجون:جونگکوکا خوبی؟
جونگکوک:مرسی هیونگ حالم خوبه(:
یونگی:یادته دیشب چی شد؟
جونگکوک:من...کنار یوکی خوابم برده بود یه دفعه حس سوزش کردم روی پوستم بلند شدم دیدم توی زیر زمینم
بعدش داد زدم و بی هوش شدم. . . . . . . .
یوکی:من...قبل از اینکه با داد کوکیم بیدار شدم یه .. یه خوابی دیدم...
جیهوپ:تعریف کن
یوکی:باشه. . . . . من توی خواب . . . توی یه اتاق بودم که
توش یه جعبه بود. . . . جعبه رو نگاه کردم داخلش دو
تا گردنبند بود. . . . . .
(اسلاید ۲ )
یونگی:اون گردنبند همون شیء که کوکی رو نجات میده . .
دیدی کجاست؟ یعنی اتاق رو یادت نیست؟
یوکی:نه یادم نیست. . . .یعنی یادمه ها ولی آشنا نبود
یا میدونی بیرون معلوم نبود. . . . . .
یونگی:عب نداره شکل اونارو یادته ببینی پیدا میکنیم
تهیونگ:و اون نوشته ی دیوار که شب موعود فرداس
جونگکوک:هی بچه ها من خوبم چیز مهمی نیست
ولش کنید. . . . . . . . .
بقیه:باش
جونگکوک:یوکی آماده شو باهم بریم این اطراف رو دور بزنیم (:
یوکی:باشه عزیزم. . . .
(اسلاید 3 و 4 لباس)
جونگکوک:بریم عزیزم؟
یوکی:بریم..
و بعد وارد جنگل شدن.....
کپی ممنوع
نویسنده KIM_ISOMY
۶.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.